کد مطلب:29690 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:87

خطبه بدون الف












5650. شرح نهج البلاغة: بسیاری از مردم، روایت كرده اند كه گروهی از یاران پیامبر خدا بحث می كردند كه: «كدام یك از حروف الفبا، بیشترین كارایی را در كلام دارد؟» و همه بر حرف «الف» اتّفاق كردند.

علی علیه السلام فرمود:[1] «سپاس می گزارم آن را كه منّتش عظیم است. و نعمتش فراوان ورحمتش بر غضبش پیش است. كلامش تمام، واراده اش نافذ و حكمتش رساست.

[ او را] سپاس می گویم، سپاس گفتن كسی كه به پروردگاریِ او اقرار دارد و به بندگی اش گردن نهاده، از نافرمانی اش گریزان است، به توحیدش معترف است و از او مغفرتی را امید دارد برای نجات یافتن در روزی كه نمی تواند به كار خانواده و فرزند، رسیدگی كند.

از او یاری می جوییم و كمال می طلبیم و هدایت می خواهیم. به او ایمان داریم و بر او توكّل می كنیم.

به او گواهی می دهم، گواهی فرد با اخلاصِ با یقین، و او را یكتا می دانم، یكتا دانستن كسی كه ایمان و یقین دارد، و او را یگانه می شمارم، یگانه شماری بنده اذعان كننده. او را شریكی در ملكش نیست و در آفرینشش یاوری ندارد. از داشتن مشاور و دست یار و كمك كار و یاری كننده و هماورد، فراتر است.

آگاهی یافت و پنهان داشت. به ژرفا شد و نیك دانست. فرمانروایی یافت و چیره گردید. نافرمانی شد و بخشید. داوری كرد و داد ورزید. همواره بوده است و خواهد بود. "لَیْسَ كَمِثْلِهِ ی شَیْ ءٌ؛[2] هیچ موجودی همانند او نیست ".

او، فراتر از هر موجودی است، پروردگاری كه به عزّتش پیروز و به قدرتش نیرومند است. به خاطر برتری اش منزّه است و به خاطر والایی اش متكبّر است. دیده ای او را درك نمی كند و نگاهی بر او احاطه ندارد. قوی، بلند مرتبه، بینا، شنوا، مهربان و اهل گذشت است.

هر كس كه وصفش كرده، در وصف او ناتوان است و هر كس كه او را می شناسد، در نعت او به اشتباه است.

نزدیك است و دور، و دور است و نزدیك. پاسخ هر كس را كه بخوانَدش می دهد، و روزی اش می دهد و بر او مِهر می ورزد. دارای لطفی مستور و قدرتی قوی و رحمتی گسترده و كیفری دردآور است.

رحمتش بهشتِ وسیع و زیباست، و مجازاتش جهنّم درازْ دامن و زجرآور است.

به بعثت محمّد، فرستاده و بنده، و وصی و پیامبر و نجات دهنده و دوست و شیفته اش، گواهی می دهم كه او را در بهترین روزگار و به هنگام [ روزگار] ضعف و كفر، از روی رحمت بر بندگان و منّت فراوان برانگیخت و پیامبری را به او پایان داد و حجّتش را با او استوار ساخت.

[ محمّدصلی الله علیه وآله] پند داد و دلسوزی كرد، ابلاغ نمود و تلاش كرد، در حالی كه بخشنده مؤمنان بود و مهربان، سخاوتمند بود و خشنود، وپیشوا بود و زیرك. بر او بادْ رحمت، سلام، بركت و احترام پروردگارِ باگذشت و مهربان كه نزدیك و برآورنده [ دعا] است!

ای جمعی كه حاضرید! شما را به همان سفارش های پروردگارتان توصیه می كنم و سنّت پیامبرتان را به یادتان می آورم.

بر شما بادْ بیمی كه دلتان را آرامش دهد، و ترسی كه اشك هایتان را جاری سازد، و پروایی كه پیش از روز گرفتاری و سرگشتگی تان شما را نجات دهد؛ روزی كه در آن، هر كه خوبی هایش سنگین باشد و بدی هایش سبك، پیروز می گردد.

بنا بر این، درخواستتان و آرزویتان باید درخواستی از سرِ افتادگی، فروتنی، شكر و زاری، و همچنین همراه با توبه، وارستگی، پشیمانی و برگشت باشد و هر اهل فرصتی از شما باید سلامت را قبل از بیماری، و جوانی را قبل از پیری، و برخورداری را قبل از نیازمندی، و فراغت را پیش از گرفتاری، و بودنش را قبل از سفرش غنیمت بدارد، پیش از كهن سالی و پیری و بیماری كه طبیبش از او ناامید و رویگردان و دوستش از او بُریده باشد، رحمتش قطع شود و خِرَدش تغییر كند و آن گاه گفته شود: "او ناخوشْ احوال و پیكرش لاغر و نزار است".

آن گاه در جان كَندن شدید، به تلاش افتد و دور و نزدیك به گِردش آیند، دیده اش خیره و نگاهش چرخان گَردد، پیشانی اش عَرَق كند، دماغش گشوده گردد و زاری اش فرو افتد، نفسش محزون شود و همسرش بر او بگِرید، گورش كَنده و فرزندش بی پدر گردد، دار و دسته اش از گِرد او پراكنده گردند و جمع آورده هایش تقسیم شود، گوش و چشمش از بین رفته باشد، پاهایش كشیده و برهنه و عریان گردد، غسل داده شود، [ بر او] آب پاشیده گردد، كفن آورده و برایش گسترده و آماده و پهن شود، چانه اش بسته گردد، در پارچه گذاشته و عمامه نهاده شود و از او خداحافظی و بر او سلامْ دهند و با تكبیر، روی تابوتْ نهاده شده، بر او نماز گزارده شود، و از خانه های آراسته و قصرهای محكم و سنگْ آذین، منتقل، و در گوری لحد شده و تنگْ جایی سخت و محكم گشته با گِل و سقفْ زده شده با سنگ، نهاده گردد و گورش برایش ترسناك شود و خاك بر رویش ریخته شود و بیم دادن ها تحقّق پیدا كند و خبرش فراموش شود، و دوست، برگزیده و ندیم و خویشاوندانش از او برگردند و نزدیكان و دوستانش تغییر كنند و او در دل گور و گروگانِ تنهایی بماند، و كِرم های گورش به پیكرش افتند و خون از بینی اش بیرون زند و خاك گور، گوشت بدنش را گَرد سازد و خونش جاری گردد و استخوانش پوسیده شود تا روز محشر.

آن گاه به هنگامی كه در صورْ دمیده شد و به حشر و نشر، فرا خوانده گشت، از گور برخیزد. آن گاه است كه گورها بشكافد، و رازهای دل ها حاصلْ آید، و برای هر پیامبر، صدّیق و گواهی فرا خوانده شود، و [ پروردگار ]توانمندی كه به بنده اش آگاه و بصیر است، به تنهایی به داوری بپردازد. چه بسیار ناله ها كه بیمارْ سر می دهد و چه بسیار حسرتی كه به دردش آورد.

در هر ایستگاه ترسناك و در محضرِ آن جلیل در پیشگاه فرمانروایی آن عظیم - كه به هر كوچك و بزرگی آگاه است -، در این هنگام، شرمش او را به بند می كشد و ناآرامی اش او را محصور می كند. گناهش مورد رحمت قرار نمی گیرد و فریادهایش شنیده نمی شود، و حجّتش بیان نمی گردد.

كهنه جامه اش از بین می رود، و نامه اعمالش گشوده می گردد و به كردارهای بدش نگاه می شود، و دیده اش بر نگاه هایش گواهی می دهد، و دستش به زدنش، پایش به گام برداشتنش، و عورتش به عمل نامشروعش، و پوستش به بَسودنش گواهی می دهند.

گردنش در زنجیر و دست هایش بسته است و پیش بُرده می شود و در تنهایی كشیده می شود و با اندوه و سختی، وارد دوزخ می گردد و در دوزخ، همواره عذاب می شود و از شربت دوزخی چشانده می شود كه صورتش را كباب می كند و پوستش را می كَنَد، و دوزَخْبانی با عمود آهنین بر او می كوبد و پوستش پس از جدا شدن دوباره، چون پوستی تازه می روید، طلب كمك می كند و نگهبانان دوزخ، از او روی بر می گردانند و فریاد می كشد و زمانی می مانَد و پشیمان می گردد.

از هر عاقبت بد، به خدای توانا پناه می برم، و از او می خواهم كه از هر كه راضی است، درگذرد و هر كه را می پذیرد، ببخشد. او تأمین كننده نیاز من و به انجام رسانِ درخواست من است. هر كس از عذاب پروردگارش راه بگردانَد، در بهشت او در مقام قُرب، قرار داده می شود و در كاخ های استوار، جاودانه می گردد و حور عین و [ نیز] غلمان را مالك می شود كه با كاسه هایی دور او می چرخند.

چنین كسی در بارگاه قدس، جای داده می شود و در نعمت می چرخد و از آب خوشگوار تَسنیم، سیراب می شود و از چشمه سَلْسَبیل می نوشد كه به زنجبیل، آمیخته و به مُشك و عنبر، آغشته گشته است.

مُلك دایمی می یابد و احساس شادی می كند. در باغی پُر درخت، از شراب هایی می نوشد كه از نوشیدن آنها، نه سردرد می گیرد و نه سست می شود.

این، جایگاه كسی است كه از پروردگارش می ترسد و خود را از گناه، دور می دارد و آن، كیفر كسی است كه اراده خدایش را انكار می كند و خواست نَفْسش گناه را برایش تزیین می كند.

این، كلام آخر و حكم دادگرانه است و همان خبری است كه نقل شده، و همان پندی است كه تصریح گشته است: "تَنزِیلٌ مِّنْ حَكِیمٍ حَمِیدٍ؛[3] وحی [، نامه ای] است از حكیمی ستوده" كه روح القدس، آن را به طور آشكار، بر دلِ پیامبرِ هدایت شده صاحب كمال، نازل كرده است. پیامبرانِ فرستاده شده و بزرگان شایسته بر او درود فرستاده اند.

از دشمن نفرین شده رانده گشته، به پروردگار دانا و مهربان و كریم، پناه می برم! باید كه هر زاری كننده شما زاری كند و هر ناله كننده شما ناله بزند و هر بنده ای از شما برای من و شما طلب بخشش كند، كه پروردگارم به تنهایی برای من بس است![4].









    1. در متن عربی این گفتارِ علی علیه السلام هیچ الفی به كار نرفته است. (م)
    2. شورا، آیه 11.
    3. فصّلت، آیه 42.
    4. شرح نهج البلاغة: 140/19، مطالب السؤول: 60، كفایة الطالب: 393.